رفتن به دانشگاه میتواند تجربهای پرآشوب باشد. باید با مسئولیتها و استقلالی که به تازگی به دست آوردهاید، کوهی از درسها و تحقیقها و البته صحنه جدید اجتماعی که با آن روبهرو شدهاید، دست و پنجه نرم کنید. اگر دانشگاهی که در آن قبول شدهاید در شهر محل زندگی خودتان نباشد، مجبور خواهید بود که در خوابگاه دانشگاه سکونت کنید. وقتی یک نفر دیگر را وارد اتاقتان میکنند و او را هماتاقی جدیدتان مینامند، میفهمید که باید در آن اتاق کوچک قوطی کبریتی همه چیز را با یک نفر دیگر هم شریک باشید.
اما داشتن یک هماتاقی نیازی به نگرانی ندارد. وقتی کمکم همه چیز برایتان جا بیفتد و با موقعیت جدیدتان کنار بیایید، همه چیز درست میشود.
انتظارات بزرگ
برای خیلیها رفتن به دانشگاه، سینما یا کتابخانه تنها زمانی است که یاد هماتاقیشان می افتند. ازاینرو ممکن است تصور کنند که هماتاقی 1)یا کسی است که باعث میشود رفتن به کتابخانه جالبتر باشد، یا 2) دوستی صمیمی است که در هر قدم کنار آنهاست، چه مواقع سخت امتحانات و چه مواقع خوشی.
واقعیت این است که هماتاقی چیزی بین این دو است.
پس سعی کنید انتظاراتی واقعبینانه از هماتاقیتان داشته باشید. و تحقیقتان را انجام دهید: اگر دانشگاه اطلاعات مربوط به اینکه هماتاقیتان چه کسی است را به شما میدهد، سعی کنید قبل از اینکه به خوابگاه نقل مکان کنید، با او ملاقاتی داشته باشید. این باعث می شود بدانید قرار است با چه کسی زندگی کنید و وقت بگذرانید.
درمورد مسائل عملی مثل اینکه کی چه چیزهایی بیاورد با او صحبت کنید تا روز نقلمکان متوجه نشوید که دو مایکروفر یا دو یخچال دارید. سعی کنید با سبک زندگی و اهداف هماتاقیتان هم آشنا شوید—از او سوال کنید که در دبیرستان چه میکرده است و درمورد انتظاراتی که هر دو شما از دانشگاه دارید گپ بزنید.
زود حرف بزنید، خوب حرف بزنید
وقتی برای اولین بار هماتاقیتان را ملاقات میکنید، احتمالاً بهترین رفتار و اخلاق خودتان را نشان میدهید. میخواهید بتوانید با او کنار بیایید چون قرار است سال آینده را در کنار این فرد بگذرانید. اما سعی کنید از قبل درمورد بدترین اتفاقاتی هم که ممکن است بیفتد هم فکر کنید.
مثلاً تصور کنید ساعت 2 صبح است و دارید روی مقالهای کار میکنید که باید 8 ساعت دیگر تحویل دهید. هماتاقیتان از یک مهمانی به خانه میآید و میخواهد که مهمانی را در خوابگاه هم ادامه دهد! در چنین مواقعی، مطمئناً چندان حس خوبی نخواهید داشت. به همین دلیل باید از قبل درمورد اینگونه مسائل—و احترام گذاشتن به خواستههای همدیگر—با هم حرف بزنید.
درمورد چیزهایی که خیلی برایتان مهم است با او حرف بزنید و مطمئن شوید که حرفهای شما را درک کرده است. از او هم بخواهید که همین کار را بکند. مثلاً، آیا وقتی کسی بدون اجازه به وسایلتان دست میزند عصبانی میشوید؟ آیا عطر آسم شما را تحریک میکند؟ حتماً از همان ابتدا درمورد این مسائل با هماتاقیتان حرف بزنید.
در زیر به نکاتی اشاره میکنیم که بد نیست درمورد آن گپی با هماتاقی جدیدتان داشته باشید تا هرکدامتان از علایق، عدم علایق و عادات همدیگر مطلع شوید. به سوالات دیگری هم فکر کنید که برایتان اهمیت دارد.
• معمولاً شبها میخوابی یا روزها؟
• آیا وقتی چراغ روشن است یا موسیقی پخش میشود میتوانی بخوابی؟
• منظم و مرتب هستی یا شلخته؟
• نظرت راجع به تقسیم غذا، لباس و وسایل چیست؟
• نظرت درمورد مهمان دعوت کردن چیست؟ دوست داری مهمانها چه مدت بمانند؟
رمز کار این است که صادق باشید و درک کنید که هر دو شما باید سر اینگونه مسائل به توافق برسید. فرض کنید شما معمولاً تا قبل از ساعت 2 صبح به خواب نمیروید اما هماتاقیتان همیشه ساعت 11 خواب است. باید به آن احترام بگذارید. چراغهای اصلی اتاق را خاموش نگه دارید و سعی کنید از چراغمطالعه برای درس خوندن یا هر کار دیگری استفاده کنید.
وقتی درمورد اینگونه مسائل با هم حرف زدید، از توافقات و تصمیماتتان یادداشتبرداری کنید تا بعدها درصورت بروز مشکل بتوانید به آن رجوع کنید.
گذشت روزها
اوایل آشنایی دو طرف سعی میکنند که به هم نزدیک شوند. با هم غذا میخورند، با هم بیرون می روند و با هم برای درس خواندن به کتابخانه میروند.
اما با جلو رفتن ترم، ممکن است خیلی چیزها تغییر کند. بعد از مدتی، ممکن است حس کنید به اندازه کافی با هم راحت نیستید تا خودِ واقعیتان را به هم نشان دهید. ممکن است بیشتر با همکلاسیهایتان رفتوآمد کنید. کاملاً طبیعی است که شما و هم اتاقیتان از هم جدا شوید چون دیگر میدانید چطور تنهایی از پسِ خود برآیید.
هر اتفاقی که در رابطه شما بیفتد، حفظ احترام متقابل اهمیتی حیاتی دارد. سعی کنید همچنان در همه مسائل با هم به توافق برسید. به نیازها و فضای مورد نیاز او احترام بگذارید تا او نیز همین برخورد را با شما داشته باشد.
اما حتی بهترین هماتاقیها هم دچار کشمکش میشوند. هروقت نتوانستید با هم به توافق برسید، سعی کنید از مشاور و مسئول خوابگاه کمک بگیرید.
مشکلات بزرگ در اتاق کوچک
بعضی اوقات مشکلاتی فراتر از اینکه هماتاقیتان خوراکیهایتان را خورده پیش میآید. اگر هماتاقیتان دچار مشکلاتی شود و بخواهد آنها را وارد خوابگاه کند، میتواند روی شما هم اثر منفی داشته باشد.
در زیر به موضوعاتی اشاره میکنیم که دانشجوهای خوابگاهی را درگیر میکند و نکاتی نیز برای کنار آمدن با آنها مطرح میکنیم.
هماتاقیتان قوانین خوابگاه را زیر پا میگذارد. اگر هماتاقیتان بخواهد از دخانیات در خوابگاه استفاده کند، این امکان وجود دارد که شما را هم وارد دردسر کند. نیازی نیست که شما کار او را متوقف کنید که معمولاً هم نخواهید توانست. اما میتوانید از او بخواهید که در اتاق شما اینکار را انجام ندهد. اگر باز هم به حرف شما گوش نکرد، میتوانید به مسئول خوابگاه اطلاع دهید.
هماتاقیتان عاداتی ناسالم دارد. زندگی کردن کنار هم در فضایی کوچک باعث میشود خیلی بیشتر از اندازهای که ممکن است دوست داشته باشید با هم آشنا شوید. بعضی افراد از قبل عادات بدی دارند و بعضی بعد از وارد شدن به دانشگاه عادات بدی پیدا میکنند. دانشجوهایی که نمیتوانند با فشارهای دانشگاه کنار بیایند ممکن است سیگاری شوند، عادات غذایی بد و ناسالمی پیدا کنند، به خودشان آسیب بزنند، به موادمخدر رو بیاورند، یا افسرده شوند.
بااینکه شما مسئول مراقبت از هماتاقیتان نیستید، اگر علائمی از آسیب زدن به خود در او مشاهده کردید، میتوانید به او کمک کنید. لازم نیست این شما باشید که او را از این کارها بازدارید اما میتوانید به مسئولان دانشگاه یا خوابگاه اطلاع دهید.
شما و هماتاقیتان خیلی با هم تفاوت دارید. ممکن است شما و هماتاقیتان از نظر مذهبی، فرهنگی، اجتماعی، نژادی، ارزشی و عقیدتی و خیلی چیزهای دیگر کاملاً با هم تفاوت داشته باشید. بیشتر آدمها وقتی با موقعیتها و آدمهای متفاوت با خودشان روبهرو میشوند، کنار آمدن برایشان دشوار است. کاملاً طبیعی است که با تفاوتهای هماتاقیتان احساس راحتی نکنید و احتمالاً او نیز همین احساس را خواهد داشت.
اما قبل از اینکه سردرگم شوید که چه بکنید، کمی به خودتان زمان دهید که به این تفاوتها عادت کنید. رمز کار این است که به تفاوتهای هم احترام بگذارید، کمی روشنفکر باشید و سعی کنید او را بعنوان یک دانشجو که مثل خود شما اهداف بزرگی در سر دارد ببینید.
این فرصت خوبی هم هست که با کسی متفاوت با خودتان آشنا شوید. بعد از فارغالتحصیلی وقتی وارد بازار کار شدید، دیگر دست خودتان نیست که با چه تیپ افرادی کار کنید. اگر به خودتان اجازه دهید در دانشگاه با آدمها و شخصیتهای متفاوت آشنا شوید، میتوانید خودتان را برای دنیای واقعی آماده کنید.
دیگر نمیتوانید با هم زندگی کنید. بعضیاوقات، آدمها با هم ناسازگارند. برحسب دانشگاهی که در آن هستید، ممکن است امکان تغییر هماتاقیتان را داشته باشید. معمولاً، باید با مسئول خوابگاه قبل از نقل مکان هماهنگ کنید. اما این کار دردسرهای زیادی دارد. پس سعی کنید به تغییر هماتاقیتان بعنوان آخرین راهکار نگاه کنید. موارد کمی هستند که بتوانید یک هماتاقی جدید پیدا کنید اما اگر هم یکی پیدا کنید، باز باید همان توافقات و تصمیمات و مراحل اولیه را با او بگذرانید.
زندگی کردن با هماتاقی هم میتواند یک نعمت و هم نفرین تلقی شود. زمانهایی خواهد بود که از اینکه یکی را دارید که با او هم صحبت شوید و تنها نمانید خوشحال خواهید بود. روزهایی هم ممکن است آرزو کنید که کاش میتوانستید در اتاق را قفل کنید و نگذارید هیچ کس دیگری وارد آن شود.
رمز کنار آمدن با هماتاقی این است که سعی کنید با هم مصالحه کنید و به هم احترام بگذارید. حتی زمانهایی هم که اوقات سختی را با هم دارید سعی کنید به آن بعنوان یک تجربه نگاه کنید که به شما کمک میکند بتوانید بعدها با همکاران، رئیسها و آدمهای سرسختتر کنار بیایید.